استخوان ترکاندن

ساخت وبلاگ

احتمالا همه یه ادراک پیش فرضی رو از رشد و بلوغ عقلی خودشون دارن، اما این درک پیش فرض کافی نیست! شاید اول باید دید که این چیزی که توی ذهنمون داریم چقدر درسته و چقدر میشه بر اساسش حرکت کرد.

و مرحله بعدی اینه که باید بررسی کرد که چقدر میشه از اون به عنوان یه معیار برای اندازه گیری بزرگ شدنمون در رخدادها و بلایا استفاده کرد و آیا اصلا به آدم این ظرفیت رو میدن که بتونه رشد کنه یا نه.

شاید این اشتباه بزرگی باشه که بگیم آدم با تجربه کسب کردن بزرگ میشه. مگه کل عمر آدمیزاد چقدره که بخواد به آزمون خطا بگذره؟ پس راه چیه؟

راهش رو من اینجوری پیدا کردم که آدم باید دارای یک معیار حق باشه که بتونه بهش دید درستی بده تا بتونه به مسائل مختلف از زاویه درستش نگاه کنه. این معیار، خودش به آدم راهنمایی میده و همینطور گنجایش رشد کردن رو وجود ما ایجاد میکنه.

از طرف دیگه اگه انسان در رویارویی با چیزهای مختلفی قرار نگیره، چجوری میتونه بزرگ بشه؟ درواقع قبل از اینکه با چیزهای مختلف روبرو بشه، مثل ورود بچه‌ها به مدرسه و کلاس اول، پیش مهارتهایی رو بدست میاره و یاد میگیره. مثلا یاد گرفته که چجوری مداد دستش بگیره یا میدونه که برای چی میره مدرسه، با کتاب و دفتر و کیف و ... آشنایی داره و کاربرد هر کدومشون رو میدونه. پس وقتی وارد کلاس اول میشه، انرژیش رو برای یادگرفتن و حل مسائل مربوط به مواردی که ذکر شد نمیکنه. بلکه از اون مهارتها استفاده میکنه تا به کسب علم و یادگیری مهارتهای بیشتری بپردازه. 

همین مثال ساده توی همه ابعاد و هرجایی که لازم باشه که ما رشد کنیم، در مواجهه با نیازهامون و یا رسیدن به اهدافمون هم هست. وقتی هدف بزرگتری انتخاب میشه، مثل ازدواج، برای رسیدن به اون مرحله باید یه مهارتها و رشدی رو داشت تا بشه باهاش روبرو شد. در مسئله‌ای مثل ازدواج، اول خودمون باید به اون بلوغ مورد انتظارمون از طرف مقابلمون رسیده باشیم که بتونیم به چیزی که میخوایم برسیم. وگرنه تغییر دادن طرف مقابل برای چیزیکه مورد انتظار ماست، کار بیهوده‌ایه وقتی خودمون عامل بهش نیستیم و حتی به اون نقطه هم نرسیدیم.

درمورد مسئله ازدواج، اینجوری هم نیست که ما دیگه آخر کمال باشیم و حتما هم انتظار چیز کاملی رو داشته باشیم. بلکه باید ببینیم که خودمون چی هستیم. اینکه سفارش شده تا هم کفو خودتون رو برای زندگی انتخاب کنید، شاید بشه گفت یک دلیلش همین باشه که دو تا چرخ زمانی میتونن تشکیل یه دوچرخه رو بدن که هم محور باشن تا یکی تندتر و یکی کُندتر یا یکی جلوتر و دیگری عقبتر حرکت نکنه و باهم در کنار هم و به موازات هم حرکت کنن. و بتونن بار زندگی رو باهم حمل کنن تا تعادل زندگیشون بهم نخوره.

پیدا کردن شکل و شاکله و مسیر و معیار حق برای رشدمون، از مهمترین مسائل رشد هستن.

الهی شکرت برای هستی!...
ما را در سایت الهی شکرت برای هستی! دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : rooheparastandeh بازدید : 136 تاريخ : يکشنبه 12 تير 1401 ساعت: 11:05