و دنیا و زیبایی هاش برای تو ... بی تو دنیا برام قشنگ نیست...

ساخت وبلاگ
وقتی نیاز داری یکی کمکت کنه و دستت و بگیره، شروع می کنی به آدمای مختلفی که دور و برت هستن فکر می کنی که به کدومشون رو بزنی که کمکت کنن... از دوستات، همکلاسیات، فامیل و ...

یواش یواش تو ذهنت یه لیست بلند بالا درست میشه ...

اما...

اما همه رو مجبوری یکی یکی خط بزنی...

و آخر اون لیست این تویی که تنهایی و یه دست دراز کرده برای طلبیدن کمک که تو فضا معلق مونده.

شبا خوابت نمیبره؛ فکرت به زمین و زمان چنگ میندازه و هزار هزار سوال و پرسشی که وقتی ازش میپرسی جز جوابایی که نابودت میکنن نمی شنوی میاد سراغت...

انگار مغزتو میذارن لای گیره نجاری و دسته رو میچرخونن و همین جور با این افکار به مغزت فشار میاد.

بعدش انگار مغزت رو بذارن تو کوره آهنگری تا گداخته بشه، داغ میکنی. اونقدر داغ می کنی که فقط های های گریه کردن و چکیدن اشکای گرم چشماته که میتونه اون التهاب و رو کمتر کنه.. چشمایی که بعد از یه عمر بهت میگن قشنگ نیست!

تعداد ضربان قلبت عین کارکردن CPU کامپیوتر میره بالا، حس میکنی الانه که قلبت پرت بشه بیرون، الانه که سکته رو بزنی و یا ناقص بشی و زیبانبودن رو به معنای واقعی کلمه تا لحظه مرگ به دوش بکشی و یا مستقیم بری روی باند فرودگاه برای پرواز ابدی به دیار باقی.

همزمان با ضربان قلبت، تعداد تنفس هم میره بالا؛ درست مثل فن CPU که برای نجاتش دور دور میچرخه. احساس میکنی اکسیژن فضا کافی نیست و دیافراگمت اونقدر بالا و پایین میشه که معده بدبخت رو هم درگیر میکنه.

بماند که اون معده بیچاره مستقیم با اعصاب درگیره و از همون اول واکنش هاش رو نشون داده و تو این مرحله دیگه داره تبدیل میشه به قوطی نوشابه فلزی که تحت خلأ قرار گرفته.

مغزت همزمان باید فکر کنه و به همه نقاط بدنت دستور بفرسته تا جسمت رو از یه وضعیت بحرانی نجات بده...

اما احساسات و قلبت چی؟...

زمان میگذره ولی تو هنوز در برابر اون افکار مخرب و پریشان یکه و تنهایی ...

اما نه تنها نیستی...

دلت که میشکنه و از زمین با همه گستردگی و  میلیاردها میلیارد زمینی که ناامید میشی، ناگهان سرت بسمت آسمون بلند میشه...

یه آسمون تو اوج شب و تاریکی ، هزارتا ستاره و ماه روشن داره تا دل تاریکت روشن بشه به یه امید الهی که بتونی احساس قشنگت رو بسپاری بهش و مطمئن باشی که جاش امنه و اونجا هیچ کس نیست که تو رو با همه زشتی ها و کاستی هات زیبا نبینه...کسی نیست که ناخواسته پیر و موسپید حرفاش بشی... چون اونجا خدایی منتطرته که تو رو همینجوری خواسته خلقت کنه؛ با همین چشم و ابرو و بینی و استیل و قد و قواره ...

خدایی که دست مددْ طلبی رو که تو فضا معلق مونده رو به محبت خودش میگیره و بین گرما گرم بزرگی و زیبایی خودش ، تو رو زیباترین مخلوقش میدونه و از عشقش لبریزت می کنه...

خدایا

میخوام از بنده ات که دل بستشم ، دل بِکَنَم...

خودت کمکم کن.. دستم تو فضا معلقه... و من منتظر تو هستم... یه پرواز همیشگی که دیگه دلبسته زمین نباشم ...

و دنیا و زیبایی هاش برای تو ... بی تو دنیا برام قشنگ نیست...

الهی شکرت برای هستی!...
ما را در سایت الهی شکرت برای هستی! دنبال می کنید

برچسب : دنیا,زیبایی,برای,دنیا,برام,قشنگ,نیست, نویسنده : rooheparastandeh بازدید : 73 تاريخ : جمعه 3 شهريور 1396 ساعت: 23:41